Deudic | گفت و گوی تلفنی | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 14 (4602 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Ferngespräch {n} U	گفت و گوی تلفنی [از راه دور]
	Anruf {m} U	گفت و گوی تلفنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	auflegen U	گوشی [تلفن ] را گذاشتن [قطع تماس تلفنی]
	Kein Anschluss unter dieser Nummer. U	همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
	Netz {n} U	شبکه [تلفنی] [کامپیوتری] [مخابراتی] [برقی] [اصطلاح روزمره]
	Netzwerk {n} U	شبکه [تلفنی] [کامپیوتری] [مخابراتی] [برقی] [اصطلاح روزمره]
	Ich verbinde Sie jetzt. U	شما را الان وصل میکنم. [در مکالمه تلفنی]
	Anruf {m} U	مکالمه تلفنی
	Fernmeldeverkehr {m} U	مخابرات تلفنی
	Fernmeldeverkehr {m} U	ارتباط تلفنی
	Draht {m} U	ارتباط تلفنی
	Ferngespräch {n} U	مکالمه تلفنی
	Callgirl {n} U	دختر تلفنی
	Es wurde mehrfach versucht, Herrn Hoffmann telefonisch zu erreichen, jedoch ohne Erfolg. U	چندین مرتبه سعی شد با آقای هوفمن تلفنی تماس گرفته شود، ولی بدون نتیجه.
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)